سینماسینما، محدثه واعظی‌پور تصویر زنان در سینمای ایران (داستانی و مستند) نسبت زیادی با واقعیت ندارد یا اگر نخواهیم مطلق بگوییم، نسبت اندکی با واقعیت دارد. آنچه اغلب از زنان در سینما می‌بینیم، مشکلات آنها و درگیری‌شان با فضای مردسالار دیرپاست. زنان قربانی، زنان ویران شده، زنان تحت بردگی درآمده و زنانی که همان تفکری […]

سینماسینما، محدثه واعظی‌پور

تصویر زنان در سینمای ایران (داستانی و مستند) نسبت زیادی با واقعیت ندارد یا اگر نخواهیم مطلق بگوییم، نسبت اندکی با واقعیت دارد. آنچه اغلب از زنان در سینما می‌بینیم، مشکلات آنها و درگیری‌شان با فضای مردسالار دیرپاست. زنان قربانی، زنان ویران شده، زنان تحت بردگی درآمده و زنانی که همان تفکری که ظاهرا با آنها همدلی می‌کند، می‌خواهد به آنها بیاموزد یا تلقین کند که راه خروجی از این تکرار نیست. به عنوان یک زن، با این فضای ضد زن آشنا و تحت تاثیر آن هستم، اما سینماگران، معمولا کمتر تصویری از تلاش و شهامت زنان در تغییر این نگرش و مبارزه با آن را ثبت کرده‌اند.
«جایی برای فرشته‌ها نیست» (سام کلانتری) به واسطه موضوعش، مسیری مخالف اغلب تولیدات سینمای ایران طی می‌کند. فیلم، برشی از زندگی حرفه‌ای اعضای تیم هاکی زنان ایران است، تیمی شکست خورده و به آخر خط رسیده که با تلاش و حمایت موفق به پیروزی در رقابتی جهانی می‌شود.
«جایی برای فرشته‌ها نیست» به دلیل نمایش جنگندگی و اصرار بر حفظ این ویژگی و تقویت روحیه همدلی بر مخاطبش اثر می‌گذارد. فیلم، از همان دقایق آغازین، تماشاگرش را با خود همراه کرده و این امتیاز را تا انتها حفظ می‌کند. سام کلانتری در این فیلم، به عنوان ناظر، روند تغییر روحی تیم و دستیابی دختران جوان به رویای بزرگ پیروزی را به تصویر می‌کشد. به اندازه بضاعتی که فیلم در اختیارش قرار می‌دهد به شخصیت‌های این قصه پر فراز و نشیب نزدیک می‌شود و می‌کوشد به هر یک از اعضای تیم، هویت و شناسنامه بدهد. «جایی برای فرشته‌ها نیست» با وجود نمایش تلخی‌ها و اشاره گذرا به مشکلات، فیلمی سرزنده است. با ضرباهنگی درست، روایتی پرشور و پر احساس و درگیر کننده. نزدیک شدن به زندگی شخصی دختران ورزشکار و همراه شدن با دنیای ذهنی آنها، ارتباط تماشاگربا شخصیت ها را قوی کرده است.
«جایی برای فرشته‌ها نیست» گزارشی از یک سفر و روایت تغییر و تحول است. فیلمی که با هدف انگیزه دادن به مخاطب ساخته شده و در این چهارچوب درست حرکت می‌کند. کارگردان، به واقعیت وفادار بوده، اگرچه بخش‌هایی مثل موتورسواری آرزو و همسرش یا صحبت‌های مربی در هتل و پیش از مسابقه، ساختگی به نظر می‌رسند و فضای فیلم را از حال و هوای مستند جدا می‌کنند اما «جایی برای فرشته‌ها نیست» با تعادل و توازن پیش می‌رود و در کنار استفاده از جذابیت‌های سینمای مستند، از روایتگری غافل نمی‌شود.
تماشای «جایی برای فرشته‌ها نیست» به عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین مستندهای سال‌های اخیر، در این روزهای غمگین و تلخ، حسی از زندگی و شور مبارزه را در تماشاگر زنده می‌کند. احساسی فراموش شده یا از دست رفته. این، شاید بزرگترین موفقیت سازندگان فیلم باشد. «جایی برای فرشته‌ها نیست» برای زنان، امیدبخش و انگیزه دهنده است. اگر چه می‌توانست درباره ریشه‌های این ناامیدی و اجحاف، یا پیامدهای آن بیشتر بگوید. با این همه، این روایت شورانگیز و پایان خوش، این چهره‌های شاداب و پرانگیزه و این دختران مستعد و پیروز، درذهن می‌ماند و به دل می‌نشیند.