دلِ پردردِ پورعرب؛ ما مردمان ستاره‌کُش
دلِ پردردِ پورعرب؛ ما مردمان ستاره‌کُش
حضور «ابوالفضل پورعرب» در یک برنامه تلویزیونی حاشیه‌ساز شد.

مجله شهریاریها ، علی نامجو: اوضاع‌واحوال اقتصادی، روحی، روانی و به‌طورکلی اجتماعی ایرانیان (چون خارج از ایران زندگی نمی‌کنیم و اطلاعات آماری دقیقی از وضع مردم در بلاد دیگر نداریم، از دیگر نقاط جهان فعلاً مایه نمی‌گذاریم) در طول چند سال گذشته چندان به سامان نبوده، اما با شیوع ویروس کرونا، وضع بدتر از بدتر شد و امروز با اطمینان می‌شود گفت که حال مردم خوب نیست. احتمالاً برای هیچ‌کس خواندن این خطوط جذابیتی ندارد؛ از مردمی که خودشان دارند این شرایط را نفس می‌کشند تا مسئولینی که انتظار دارند در رسانه‌ها فارغ از این‌که واقعیت و حقیقت چیست، از بام تا شام اقدام به پمپاژ امید کنیم؛ هرچند اهمیت و تأثیرگذاری رسانه هم خدشه‌دار شود و از بین برود؛ که راستش را بخواهید به نظر می‌رسد رفته است. بر اساس نقل‌قولی که از ناصرالدین‌شاه شده، اما «همه‌چیزمان باید به همه‌چیزمان بیاید».  

درددل‌های یک سوپراستار فراموش شده

‌ نمی‌شود که شرایط اقتصادی، زیست‌محیطی، روحی، خانوادگی و… ما خوب باشد و روی بقیه بخش‌ها تأثیر نگذارد و این امکان هم وجود ندارد که در هر یک از پارامتر‌های گفته‌شده، کمیت‌مان بلنگد و انتظار داشته باشیم در بقیه سطوح اوضاع گل‌وبلبل باشد. دو شب قبل،   ابوالفضل پورعرب؛ بازیگر نامدار سال‌های نه‌چندان دور سینمای ایران در برنامه اخیر «هفت» شرکت کرد و ظاهراً باکمی درد دل کردن توانست اندکی خودش را سبک کند. آیا فکر کردن به این‌که یک سوپراستار فراموش‌شده چه حال بدی در این ایام دارد تا این حد مشکل است؟ کسی که روزی آن‌قدر محبوب بوده که در خیابان راهش را می‌بسته‌اند و امانش را از بس از او امضا می‌خواسته‌اند، می‌بریده‌اند و حالا در فاصله کمتر از یک دهه حتی فرصت حضور در چند کار معمولی را هم در طول سال پیدا نمی‌کند.     یک، دو، سه، تکذیب   البته تجربه واکنش نشان دادن‌های پی‌درپی و تکذیب‌های آبکی در این ملک تنها محدود به مجامع و محافل هنری نمی‌شود، اما لااقل انتظار از اهل هنر این است که اگر نمی‌توانند اوضاع جامعه را از نظر اقتصادی تغییر بدهند، بیاموزند که برای آرام کردن آدم‌ها می‌شود لبخند زد. حرف‌های پورعرب، اما با واکنش متفاوتی از سوی موزه سینما روبه‌رو شد.  

درددل‌های یک سوپراستار فراموش شده

  او در بخشی از سخنانش در برنامه «هفت» گفته بود:  «من از دهه ۷۰ وارد سینما شده‌ام، اما یک عکس از من در موزه سینما نیست.» این اظهارات واکنش غیررسمی موزه سینما را به همراه داشته است و این موزه در خبری که دیروز منتشر کرده است، اعلام کرد: «ماکت «ابوالفضل پورعرب» بازیگر سینمای ایران از دهه ۷۰ در بخش نام‌آوران موزه سینمای ایران در معرض دید برای عموم علاقه‌مندان قرار گرفته است.»   ماکت پورعرب در معرض دید عموم است    بر اساس آنچه روابط عمومی موزه سینما بدون اشاره مستقیم به برنامه اخیر «هفت» اعلام کرده است: «ابوالفضل پورعرب» بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در سلسله گفتگو‌های تاریخ شفاهی موزه سینما حضور پیدا کرد.   تاریخ شفاهی «ابوالفضل پورعرب» که شامل دوران کودکی، نوجوانی، نحوه آشنایی و ورود به سینما و خاطرات نقش‌آفرینی‌ها در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی است، در گفتگو با هوشنگ گلمکانی ۱۴ دی‌ماه ۱۳۹۹ ضبط شد.  

درددل‌های یک سوپراستار فراموش شده

  ماکت «ابوالفضل پورعرب» بازیگر سینمای ایران از دهه ۷۰ در بخش نام‌آوران موزه سینمای ایران در معرض دید برای عموم علاقه‌مندان قرار گرفته است.   پورعرب فارغ‌التحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشسرای هنر است. نخستین کار حرفه‌ای این هنرمند در سینما دستیار کارگردانی فیلم «دزد و نویسنده» در سال ۱۳۶۴ است و در سال ۱۳۶۹ با بازی در فیلم «عروس» به شکل حرفه‌ای وارد سینما شد و به‌عنوان چهره اول فیلم‌های دهه ۷۰ نقش‌های زیادی بازی کرد. او برای فیلم «مردی شبیه باران» در پانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد و همچنین برای فیلم «عروس» در جشنواره بین‌المللی فیلم پیونگ‌یانگ برنده بهترین بازیگر نقش اول مرد شده است.  

درددل‌های یک سوپراستار فراموش شده

  عروس، قربانی، نرگس، آواز تهران، مهاجران، دوروی سکه، نیش، چهره، بهشت پنهان، در کمال خونسردی، بی‌قرار، مردی شبیه باران، غریبانه، حماسه قهرمان، جوانی، مردی از جنس بلور، دست‌های آلوده، تو را دوست دارم، عشق کافی نیست، مجنون لیلی، سایه‌های موازی، به‌وقت خماری، روز‌های بی‌قراری، شرم، مسافر، تنهاترین سردار، زیرزمین، انتهای جاده، شهرزاد و … ازجمله فیلم‌ها و سریال‌هایی است که پورعرب در آن نقش‌آفرینی داشته است.   گفتگو‌های تاریخ شفاهی موزه سینمای ایران با هدف شناخت بیشتر علاقه‌مندان از سینما به‌ویژه جوانان و نسل‌های آینده با تاریخ و رویداد‌های سینمای ایران و آشنایی و بهره‌مندی از سیر زندگی هنری پیشکسوتان  و هنرمندان شاخص  تهیه می‌شود  و تاکنون تعداد زیادی از هنرمندان جلوی دوربین موزه سینمای ایران قرار گرفته‌اند و تاریخ شفاهی «ابوالفضل پورعرب» به‌صورت تصویری به‌زودی منتشر خواهد شد.این بازیگر سینما امسال با فیلم «غیبت موجه» در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد..   واژه مضحک سلبریتی   ابوالفضل پورعرب دو شب قبل در برنامه «هفت» حاضر شد و در سخنانی که متن آن در کانال این برنامه منتشر شده است، این‌طور گفت: «سوپراستار و‌هالیوود شوخی است. واژه سلبریتی مضحک است و برای کسانی استفاده می‌شود که درست نیست. من سی سال شمال رفتم، اما شنا نکردم که مبادا در حال شنا کردن کسی از من عکس بگیرد. خیلی چیز‌ها به خیلی چیز‌ها نمی‌خورد. همه فیلم‌های ما فاخر است. هنرمندان هم همین‌گونه است. جایی رد می‌شدم، دیدم نوشتند «پورعرب» دستگیر شد با دست بند عکس گذاشته بودند که برای یک فیلم بود؛ به همین راحتی با یک تیتر آبروی هنرمند می‌رود. کسی به سمت بازیگران درجه‌دو و سه نمی‌رود. دولت باید به این افراد کمک کند.  

درددل‌های یک سوپراستار فراموش شده

  سندیکا‌ها اصلاً چگونه تشکیل می‌شود؟ چرا باید یک آدمی که چندین سال در سینما و تلویزیون کار کرده، چون سنش بالا رفته، کنار گذاشته شود؟ به نظر شما دیگر لبخندی وجود خواهد داشت؟ بازیگر به دنبال احترام و ادب است. جایزه «پیونگ‌یانگ» من گم می‌شود و به من تحویل داده نشده. خوب باید به چه کسی گفت؟ کسی که دستمزد بالا می‌گیرد، مثل من قربانی می‌شود، قاعدتاً من از خوب زندگی کردن بچه‌ها خوشحال می‌شوم. یک سری شایعه‌ها باعث افزایش دستمزد می‌شود. کاش این بالا رفتن دستمزد‌ها باعث ساختن زندگی بازیگر‌ها شود. بودجه‌های فیلم‌ها از قبل تقسیم شده است؛ این سخت است نه دستمزد بازیگرها.»   وی افزود: «ظهور و بروز بازیگر‌های جدید زیاد نبوده؛ آن چند نفر هم آن‌قدر اذیت می‌شوند که باعث از بین رفتن آن‌ها می‌شود. بچه‌ها باید یک سری ملاحظاتی در فضای مجازی داشته باشند. وقتی کسی در ۲۵سالگی استار می‌شود، باید معلم داشته باشد تا به بیراهه نرود. دروغ‌های ما در دنیای مجازی است. من وقتی با شهاب حسینی کار می‌کردم، لذت می‌بردم از بازیگری. نوید محمدزاده وقتی بازی می‌کند، درواقع فکر می‌کند و بازی می‌کند و می‌توان به او گفت باریکلا.  

درددل‌های یک سوپراستار فراموش شده

  اما کاش از این سرمایه‌ها مراقبت کنیم. من این دو را سرمایه میدانم، ولی کاش بقیه هم، قدر این افراد را بدانند. برخی از این‌ها برای فروش فقط استفاده می‌شوند. باید بنشینیم باهم صحبت کنیم. من از دهه ۷۰ وارد سینما شدم، ولی یک عکس از من در موزه سینما نیست. تا کی سوار موتور شوم و بروم خواستگاری؛ باید نسل جدید وارد شوند.»    و اما…   مرور سخنان پورعرب، اما نشان از دل پردرد او دارد و به نظر می‌رسد فهمیدن این موضوع اصلاً کار سختی نیست. موزه معظم سینما، اما ظاهراً مأموریت خودش را با توفیق انجام داده؛ آن‌ها در کمترین فاصله زمانی توانستند حرف‌های هنرمند پیشکسوت این سرزمین را تکذیب کنند و او را سر جایش بنشانند.  

درددل‌های یک سوپراستار فراموش شده

  باید از آن‌ها تشکر کنیم و قدردان اقدام به موقعشان باشیم و به دل‌شکستگان عالم هنر یادآوری کنیم که اینجا کسی به دنبال بهتر کردن حالتان نیست و اگر حرفی بزنید که به مذاق حتی یک نفر خوش نیاید، باید منتظر واکنش باشند. دست‌مریزاد به موزه سینما.