زندگی در گور یا زندگی آمار و اطلاعات در گور!
زندگی در گور یا زندگی آمار و اطلاعات در گور!

شهریاریها : اسماعیل صادق زاده – “مک کامبز” و “شاو” در نظریه برجسته سازی بر دو مولفه آگاهی و اطلاعات تمرکز داشتند و در این نظریه، رسانه ها بر روی عده قلیلی از موضوعات و سوژه ها به نحوی تمرکز می کنند که عموم مردم و یا افکار عمومی، این موضوعات را بسیار مهمتر از […]

شهریاریها : اسماعیل صادق زاده – “مک کامبز” و “شاو” در نظریه برجسته سازی بر دو مولفه آگاهی و اطلاعات تمرکز داشتند و در این نظریه، رسانه ها بر روی عده قلیلی از موضوعات و سوژه ها به نحوی تمرکز می کنند که عموم مردم و یا افکار عمومی، این موضوعات را بسیار مهمتر از سایر موضوعات می پندارند.

برجسته سازی و اغراق در توصیف سوژه می تواند بخشی از گزارش در جهت اثرگذاری بیشتر باشد اما اگر این اغراق منجر به ارائه آمار و اطلاعات نادرست شود، هرگز توصیه نشده است چرا که صحت و درستی گزارش را از بین می برد.

در بحث گورخوابی، اطلاعات ارائه شده به نحوی بود که با دستکاری آمار و اطلاعات و در نتیجه دستکاری افکار عمومی، توانست اهمیت موضوع را به شکلی بیان کند که این موضوع به مهمترین چالش چند روز گذشته کشور بدل شود.

گزارش روزنامه شهروند به قلم مریم روستایی با سبک و رویکرد توصیفی و هدف قرار دادن عواطف و احساسات منتشر شد و به دلایلی توانست تاثیرگذار باشد که متاسفانه در بررسی های صورت گرفته به این نتیجه می رسیم که دلایل مذکور برپایه اطلاعات و آمار دستکاری شده بنا نهاده شده بود.

تیتر زندگی در گور هرچند به لحاظ کوتاه بودن، انتقال پیام ومفهوم و تصویرسازی، تیتری اثرگذار و ژورنالیستی است اما برگرفته از واقعیت و متن گزارش نیست چرا که افراد مورد ادعا به عنوان معتادان متجاهر و بی خانمان از گورهای موصوف بیشتر به عنوان محلی دنج برای مصرف مواد مخدر استفاده می کردند و برخی مواقع به آنجا رفت و آمد می کردند واطلاق واژه زندگی نمی تواند بر آن مترتب باشد.

نکته مهم و اساسی دیگر در این گزارش که به عنوان زیر تیتر در صفحه اول روزنامه نیز گنجانده شده و یکی دیگر از عوامل مهم بر تاثیرگذاری گزارش موصوف بر افکار عمومی است؛ این جمله است که ” ۵۰ زن و مرد و کودک بی پناه شب ها در گور می خوابند”  اما در واقع و در بهترین حالت، براساس عکس های منتشر شده، تحقیقات صورت گرفته و اعلام گورخواب ها در مصاحبه های مختلف ۴ یا ۵ نفر از معتادان متجاهر در برخی از ساعات از شبانه روز به منظور استعمال مواد مخدر از این گورها استفاده می کردند و در برخی مواقع به دلیل حالات قبل و بعد از مصرف مواد مخدر به صورت ناخودآگاه به خواب می رفتند.

پرواضح است که در گزارش مزبور همانگونه که در تمامی عکس ها نیز مشخص است اگر نوشته می شد که ۴ یا ۵ نفر برای مصرف مواد مخدر در گورها می خوابند کوچکترین حس ترحم و توجهی را برنمی انگیخت. هرچند بی شک وجود یک نفر نیز از بعد انسانی نگران کننده است اما بی شک در این گزارش با دستکاری واقعیت در آمار ارائه شده این حس عاطفی به شدت به هیجان واداشته شد.

اما گزارشگر روزنامه شهروند عدد ۵۰ زن و مرد و کودک را از کجا اورده  است؟ برای پاسخ به این سوال اگر در زمان تهیه گزارش به محل مذکور می رفتیم بی شک در خیابان های اطراف مشرف به آرامستان نصیرآباد و خرابه های نزدیک آرامستان حداقل با ۳۰ تا ۵۰ معتاد متجاهر روبرو می شدیم اما همه اینها شب ها در گورها نمی خوابیدند و تنها ۴ تا ۵ نفر از گورها استفاده می کردند ولی مریم روستایی با رندی توانسته است با یک جابجایی ساده، گزارش خود را از یک گزارش معمولی و کم اثر به یک گزارش مهم و تاثیرگذار تبدیل کند.

نکته دیگر در گزارش مربوطه استفاده از یک عدد دیگر است که از قضا به عنوان زیر تیتر دوم در صفحه اول و در گزارش استفاده شده است و با یک تامل کوتاه می توان به نادرست بودن آن پی برد. اما همین یک عدد نیز بیش از نیمی از بار عاطفی و احساسی گزارش را در تاثیرگذاری بر افکار عمومی به دوش می کشد و آن این جمله است: ” در هر گور یک یا چهار نفر زندگی می کنند”

برای رد این ادعا نیاز به توضیح خاصی نیست، تنها با در نظر گرفتن ابعاد هر گور می توان به نادرستی آن پی برد اما به دلیل وارد کردن شوک و ضربه اساسی توسط تیتر گزارش به ذهن مخاطب، فرصت تامل در زیرتیتر و آمار ارائه شده از هرخواننده ای سلب می شود و خود تبدیل به عاملی برای تشدید شوک و وارد شدن به فضای احساسی قویتر و تندتر می شود.

از گزارشگر روزنامه شهروند می خواهم برای ارزیابی صحت و سقم این موضوع برای یک بار به صورت بازسازی صحنه ای که به چشم دیده است ۴ نفر را در یک گور به نحوی قرار دهد تا آنها آنجا بتوانند زندگی! کنند.

حال در نظر بگیریم این سه نکته اساسی که برپایه اطلاعات و آمار نادرست و به نوعی دروغ تنظیم و ارائه شده است را از تیتر و متن گزارش حذف کنند و یک بار دیگر گزارش را بخوانند. بی شک گزارش اخیر نمی تواند دل میلیون ها انسان را به درد آورد تا جایی که هنرمندان بزرگی چون اصغر فرهادی بی محابا و بدون مطالعه کافی قلم را برداشته و نامه ای به رئیس جمهور بنگارد.

هرچند این گزارش حاوی نکات نادرستی بود که منجر به تحریک افکار عمومی شد اما اصل ماجرا که تعدادی معتاد متجاهر که اکثریت آنها از شهرستان های اطراف به دلیل فراوانی فروشندگان مواد مخدر و سهولت دسترسی به آن در منطقه نصیرآباد باغستان حضور داشتند صحیح است و بسیاری از آنها برای تامین مواد خود دست به هرکاری می زدند و جرم هایی را نیز مرتکب می شوند صحیح است. و یا معتادان متجاهر آسایش و سلامت محیطی را از ساکنین آن منطقه گرفته بودند امری واضح است و یا تعدادی از آنها نیز برای مصرف مواد مخدر به درون گورها می خزیدند صحت داشت و این گزارش سبب شد تا با تمرکز افکار عمومی بر این مساله بستر لازم برای برخورد جدی تر با فروشندگان مواد مخدر در این منطقه و ساماندهی معتادان متجاهر فراهم شود.

اما این گزارش و تاثیرات آن یک روی دیگر نیز داشت و آن لگدمال شدن اخلاق حرفه ای از سوی رسانه ملی در پرداختن به موضوع و دریده شدن اخلاق از سوی برخی از سیاسیون در موج سواری و گرفتن ماهی از آبی بود که روزنامه شهروند آن را گل آلود کرده بود.